بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

سلام :)

جدا این امارا درسته ؟ینی این همه بازدید بدون نظر:/ 

نزدیک ی هفته س درس نخوندم و از صبح شروع کردم ...دست خودم نیس اونجور روزا اصلن نمیتونم بخونم همش دلم میخواد دراز کش باشم یا فیلم ببینم حساب کردم اگه من هر ماه ی هفته بخاطرش نخونم میشه حدودا ۱۰۰روز!!! ینی پسرا صد روز تلف شده منو میخونن خب این عدالت نیس:||| 

این مدت همشم شبا دیر میخوابیدم و فکرم مشغول اینده ی مبهمم بود علوم ورزشی فک کنم قبول شدم اما نمیخوام برم باید برای بار اخر شانسمو امتحان میکنم برای رشته بهتر :)  امیدوارم بشه دعا کنیدبهتر بشه  

#اخرین شانس

فعلن خیلی کند پیش رفتم و اختصاصیا هیچکدوم ی فصل کامل رو نخوندم فقط همین باعث ناراحتیم شده

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۰
هانا

این فرصت اخریه که دارم

میخوام و میتونم ک تغییر کنم فقط کافیه برنامه هامو با دقت پیش ببرم امروز تا الان بهتره نسبت ب روزای قبل درسته هنوز کمه 2ساعت خوندن تا قبل از ظهر ...برنامه بیشتری نوشتم اما خب بازم بازیگوشی :|  اهنگ گوش دادن و کمی هم سریال گمگشته -__-

اما قول میدم ظهر عالی باشه و جبران کنم ادبیات و ریاضیو

ی وخت بی کلاسی نباشه من تند تند میام :))

چه میشه کرد نوشتن دوس دارم:)

امسال هدفایی گذاشتم ک از قبلم داشتمشون اما الان بولدش کردم تا انگیزه م همیشه روشن باشه

.......................

.......................

پاک کردم ک ی وقت ریا نباشه .. نتونستم انتشار کنم !!!

++دلم برا گوشیم تنگ شده هر شب ک میرم بخوابم جای خالیشو حس میکنم بیشتر از هر وقتی !!! شبا اهنگ میزاشتم با هندزفری و گاهی با دوستای جغدم میحرفیدم گاهی هم اینستا گردی تا وقتی یا شارژ تموم میشد یا چشم من درمیومد.....اما این شبا از اینا خبری نیست و خیلی چشمم راحته و دستم از گرفتن گوشی خسته نمیشه :))))

+++بیشتر از هرروز و هرروز بیشتر عاشق پدر ومادرم میشم خدا همه پدر ومادرا رو حفظ کنه ...تحمل اینکه روزی نبینمشون دیوونه م میکنه خدا جونم..مهربونم ..سالم وخوشحال باشن فرشته هام*_*


دلتون شاد :) بریم سراغ تستامون ^_^


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۲:۲۶
هانا

نتیجه تصویری برای بیت دلتنگی برای دوست

دلتنگم...
مثل خیلی از روزهای زندگانی ام.
این روزها هیچ کس شریک غم و دلتنگی آدمها نیست؛
تنها همدم تنهایی ها و بی کسی هایم، یک قلم و چند ورق کاغذ تا نخورده است.
اگر روزی کاغذهایم تمام شوند چه کنم؟!!!


+امروز شدیدا حس دلتنگی میکنم صبح خواب دوستامو دیدم فکرشم نمیکردم اینقد دلتنگشون باشم از تعداد کمی که قبول شدن و رفتن دنبال سرنوشتشون یکیشون خیلی صمیمی ام و امروز دلم برا تلفنای دزدکیمون تنگ شده تلفنایی که ی قرار شده بود.. برای فرار از دلتنگیا و افسردگیای پشت کنکورمون ...برای مدرسه هم دلم تنگ شد کمی

این حجم از دلتنگی نامردیه ...ی حسی اون ته ته دلم میخواد ازاد باشه میخواد زودتر ب ارزوهاش برسه ..سرکشه ودلش نمیخواد سختی بکشه دلش میخواد الان کنار دوستای دیگش دانشجو بود ...میدونم میدونم دانشگاه همچین اش دهن سوزی نیس عیب نداره سال دیگه دیر نشده

اما با دلم چیکار کنم ...این چند روز چیزی جز تنبلی نداشتم ...این نه ماه همینطور ک توی چشم بهم زدن میگذره اما دیر میگذره.. بد میگذره ..با دلی که پر از بغض های خورده شده اس ...

اونقدر دلتنگ ک میل سخنم نیست با هیچ کس....نمیتونم ب کس دیگه زنگ بزنم ..دلم نمیخواد برم جایی ...چرا اینطوری میشه ؟ پس عهدی ک با خودم بستم چی پس هدف دندون پزشکی چی میشه ..با این کارا دارم همشو خراب میکنم نکنه برسه ب عید و نرسم اونطور ک باید میخوندم بخونم وای فکرشم وحشتناکه

تکمیل ظرفیت هم موضوعیه ک فکرمو درگیر کرده نمیدونم واقعا... مامایی دوس دارم اما میخوام شانسمو برای دندون امتحان کنم از طرفیم اینطور کم تحملم و خب ممکنه مامایی هم برام نگیره ..حاضرم نیستم برم رشته های غیر از پیرا ...عجب بساطیه

تنها بودن توی مسیر خیلی بده :((

 ..و کسی هم جز خدا نیست ک بهش غر بزنی.. گله کنی .. گریه کنی و اروم شی اما بد ماجرا اونجاس نمیتونی گریه کنی و دلت سنگینی میکنه و خودتم دلیلشو نمیدونی !!!!

 این نیز بگذرد ...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۰۹:۲۲
هانا

این دوسه روز ی جورایی دست گرمی بودن یعنی درست و حسابی نخوندم شاید امروز یک ساعت روزای قبل کمتر حتی

امروز رفتم خرید کتاب تستای جدیدم ک قراره یلی بهم کمک کنن و منم عاشقشونم ی کلاسور جدید ی مداد نیشی خوشگل خودکار وغیره :)

واقعا خرید حالمو خوب میکنه ینی ناجورا:)))

خیلی برام عجیبه ک امسال سال اخره راستش نمیخوام باور کنم اما خب خوبیش اینه احساس میکنم تلاش وارادم بیشتر میشه همچون کارای دقیقه نود :)

امیدوارم این حس تا اخرش باهام بمونه وخستگی ناپذیر بخونم

++ میخوام هدفمو دندون بذارم ... نمیدونم چقد دوسش دارم ویا بدرد من میخوره یا نه اما میخوام هدفمو بالا انتخاب کنم ک ی وقت کم نذارم وگرنه مامایی هم دوس دارم کسی نظری درباره این شغل (ماما)داره یا خودش ماما هست بهم بگه ممنون میشم :*

اینجا مث یه دفتر خاطره جدیده برام و دلم نمیاد مطلب زیادی بذارم ک خراب شه :))) بذارید ب پای تازه کاریم و نو بودن وبم:)

اکثرا جمعه ها یا وقتایی که دلم بگیره مینویسم چون نمیخوام از درسا عقب بمونم

اینجا رو زدم چون میدونم بازم تو این راه تنهام شاید اینجا دنبال روحیه بودم ک با نظرات داده میشه چون ارتباط با دنیای بیرونم کمتر میشه

بنظرم فوق العاده است ارتباط مجازی..بدون ماسک...قبول دارید؟   O_o


۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۱:۰۴
هانا

یه روزایی هست که آدم خل میشه!

بهانه گیر میشه...

این وقتا فقط یه نفر رو میخواد که باشه و بهانه هاشو بفهمه و حالشو خوب کنه...

میدونی؟ این روزا دلت میخواد یکیو داشته باشی ک باهش حرف بزنی حسای بدتو خالی کنی و حس خوب بهت بده اما از اینکه کسی نیست دلت میگیره !! همش مخاطبای گوشیتو زیر رو میکنی روی هر کدوم ک زوم میکنی پشیمون میشی اخه الان همه درگیر کار و زندگی خودشونن☹️ بعدش هم بیای بیان ببینی نظری نیست:/ همش منتظر باشی عه پس کی وب منم پر مخاطب میشه اخه:))) 

++محرم امسال خیلی زود گذشت و من ناراحت ک امسال مث سالهای قبل هیئت نرفتم و انگار سر دلم مونده :(

امروز مهمون داشتیم و شروع نکردم فردا رو نمیدونم اما حتما میخوام برم هیئت

+++این روزا خیلیا میگن بابا اشکااال نداااره ساال بعد قبول میشی اما باز دل خوش نمیشی و دلت گیره میدونی ک این حرفا الکیه از ته دل نیست 

++++ چرا بعضی از دخترا اینقد راحتن اینقد اهل دوستیای ناجورن و ارزون خودشونو حراج میزارن :o بابا بعضیاتون هنوز باید عروسکاتونو بخوابونین!!!!

حالا من تا این سن ب پسرا نگاه نمیکنم و محل نمیدم فک میکنم خیلی شاخم:/ :)))) من خیلی پاستوریزه موندم عایا:| سهراب هنوز قایقت جا دارد😐

لطفا حرمت نگه داریم لاقل ..هر چیزی جای خودش داره ارایش میتونین توی عروسی بزنید با دوس پسراون میتونید بعدا قرار بزارید چرا مجلس عزا اخه #بی فرهنگ نباشیم :|

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۴:۳۳
هانا

امروز رفتم و موهامو کوتاه کوتاه کردم ی پسرونه خوشگل

از بعد از کوتاهی موهام همش فکر میکنم چقد خودمو محدود کرده بودم لعنتی!چرا نباید طعم مدلای کوتاهو میچشیدم فقط بخاطر اینکه دختر باس موهاش بلند باشه:/ و چون صرفا بقیه بلنده منم بلند بزارم:// من عاشق موی بلندم و ٢سال موهامو دست نزدم ،اما خوبه ک بعد ی مدت کاملا بزنی اینقد حس شیرینیه ک گفتم بیام بنویسم :)) اصن حدیث داریم دختری ک موی کوتاه بهش میاد سه هیچ از بقیه جلو تره:دی

بعد اینکه پیش خودم میگفتم خوشبحال پسرا چ راحت بودن و نمیدونستیم

یه پیشنهاد؛) اگه خیلی وقته امتحان نکردین موی کوتاهو ب موهاتون ک حتما بلنده دلبستین کوتاه کنین اونوقت میفهمین ب سراب دل بستین موی خیلی بلند بعد مدتی دیگه قوت خوشدشو از دست میده اگه توجه کرده باشین همه بازیگرا ی مدت موی کوتاهو تجربه کردن حالا جدا از نقشی ک بازی میکنن


+از شنبه بطور جدی درس شروع میشه از ی دوست خوب ی دنیا ممنون ک برام وقت گذاشت امیدوارم دکتر خبره ای بشه؛) 

++کله م چ سبکه:))))


۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۸:۱۶
هانا

این روزا پی برنامه ریزی هستم قرار شد فقط هفته ای ی بار از گوشی استفاده کنم 

از ی دوست مجازی هم برا برنامه کمک گرفتم :)

کنکور سال اینده اخریشه و اینو مرتب دارم تو وب کنکوریامیخونم هم میترسم هم امیدوارم چون ی نمونه دیدم مث رتبه خودم ک سه رقمی شده بود بعدش:) 

سنجش ثبت نام کردم و قراره بترکونم ایشالا ❤️امسال رو متفاوت میخونم با همه تجربه این دو سال ^_^

دوس دارم هرچه زودتر رو غلتک بیفتمو از این وضع بیکاری خلاص شم اما تکونم نمیخورم:|

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۲۱:۰۶
هانا

 

دنبال ی جای امن بودم ک بی دغدغه از خودم , افکارم وروزمرگی هام بنویسم نوشتن ارومم میکنه برای همین اینجا رو درست کردم قبلش ی جای دیگه مینوشتم ..خیلی مبتدی نیستم :دی

 

 وامیدوارم پایدار باشه وسایه منم بالا سرش :)

 

هنوز دستم نیومده ونمیتونم قالبش بذارم و ی سری کار دیگه اما خب هدف ی چیز دیگس پس عجله نمیکنم

 

کشتم خودمو تا اینارو نوشتم ..غریبی میکنم فعلا :/


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۱۵
هانا