بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

دختره ٢٠تا دراز نشست ب زور میره ... !!! امتحانای زیر ١٢ ثانیه رو بالای ١٢ ثانیه میره و اون زیر ١ دیقه رو بیشتر اونوقت بیو اینستا زده فیتنس :// سرمو کجا بکوبم دقیقا:)) سر کلاسم که همش اه و ناله از انجام حرکات و تنبلی:)) خلاصه که گول نخورید:دییی

بعد من استادم چقددررر منو تعریف کرد بالاترین نمره کلاسم هم بهم داده باز نمیگم من فیتنسم:دی 


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۱۱:۳۳
هانا

عاقا این دختره خیلی رو اعصاب پسرا رو ریپلای میکنه خیلی تابلو میخواد مخ بزنه خیلییییی

هی دوس دارم تو گروه بگم جمع کنید لاسیدناتونو:))


+تا یادم هست بگم سعی کنید تو دانشگاه ب یکی دوتا دوست اکتفانکنید تا میتونید صمیمی شید که اگه با بعضیا جور نشدید راحت ازشون دور شید :) و ی روزیم دوستتون دانشگاه نبود کسی باشه باهاش بگردید

خدا رو شکر من اولش فقط با پ بودم بعدا فهمیدم چ خوب شد با فلانی و فلانی ها هم صمیمی شدم :) تنها نمیمونی خلاصه؛)

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۸
هانا
از همین الان بابت قاطی بودن مطالب منو ببخشید :/ خیلی وقته نبودم نمیدونم از کجا بگم
وای که چقدر همه چی خوبه..:)
حس رهاایی دارممم امتحاناتم تموم شدن :)) ی  کابوس بود اصن 
فک کن ؟؟ تمام طول ترم یه کلمه نخوندم :/ فرجه هامم نابود کردم حالا برنامه های امتحانی هم رگباری پشت سرهم:|||
فقط هیلگارد رو ...اره :))) بقیه رو از نظر خودم زیر ١٨ ندارم، نه که خوب باشه ها ولی خب من شب امتحانی بودم-__- با کلی کتاب حجیم! واقعا خیلی بهم فشار اومد و کمبود خواب دارم الان:((
این باید درس عبرت ترم های بعدی باشه که از استاد جلوتر باشم بلکه سر کلاس فعالیت داشته باشم:| ولی نمیدونید چقدر خوشحال شدم درس تاریخ ٥ نمره رو ب کنفرانس اختصاص داده بود:))) حالا سر جلسه امتحان بغل دستیم میگه اینو برسون:)) لعنتی گفته کنفرانست موضوعش چی بوده یکم ازش بگو :))) خنگ ولی دوسش دارم:)) 
&
توی گروه شبای امتحان شلوغ تر از روزای قبل از امتحان بود ینی ما شبا ساعت٩-١٠ ب بعد گروهمون شروع میکرد ب نطق کردن و سوال پرسیدن و دلداری دادن :))) و خب تا ب الان دومورد لاسیدن ملاحظه شدن:/  امتحان اخر ب روی دختره اوردم شوخی شوخی:)) حالا فک میکنن ما نمیفهمیم!!! بابا تابلووو:))
باورتون نمیشه توی فرجه ها نشستم پیش مامان بابا ساعت ١٢شب !! شرشر گریه و بغض که من الف نمیشم شما نباید ب من فشار بیارید شاید من نتونم اصن:/ حالا بعد هر امتحان میگفتم چرا من برای اتفاقی که نیفتاده و ممکنه نیفته عزا گرفته بودم:)))
اخ اخ یچیز دیگه که توی گروه درمیون میذاشتن تموم شدن درس بود فک کنید اونا میگفتن ی دور تموم شد و من ٥ صفه خونده بودم:// یا میگفتن خوندن فلان چقد وقت میبره ؟ - نیم ساعت فوقش یه ساعت :|| من اونوقت از ساعت ٤ تا ٨ هنوز تموم نشده ( بازیگوشیامم زیاد نبود ب خدا :دی) بماند که کلی اعتماد بنفسمو از دست دادم و فکر که چی بگم داشتم یقین پیدا میکردم که خنگم:( هنوزم حس خنگ بودن و بی هوشی میکنم:(( چرا خوندن من اینقد طول کشید 
هی باخودم فکر میکردم ی روز برم پیش مدیرگروهمون ازش مشاوره بگیرم بابت تک تک چیزایی که ذهنمو درگیر کرده
نکته: اعتماد بنفسم زیر خط فقر اومده 
•نکته مهم اینه که این ترمو با وحدای سبک ور میدارم ... ببینم چی پیش میاد!!
••نکته مهم تر درمورد درسامه که یاد گرفتم:) مثلن تشخیص دادم مشکل مثلن فلان فامیل از لحاظ روان شناسی چیه و چه نوع اختلالیه:دی منتظر ترمای بعدم که تاازه شروعه! ولی خیلیی سخته واقعا فکر نمیکردم اینطور باشه:دی اما دوسش دارم :))

++احتمالن ب زودی منم ی کانال بزنم :) برای متن هایی که میخونم و خوشم میاد یا حرف دل خودمه:) 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۷
هانا

کسی میدونه معدل الف نشدن ترم اول چه اثراتی بر کل معدل و ارشد خواهد داشت:/؟؟؟

تمام طول ترم ب الکی خوش بودن و بیخیالی گذشت و حالا شب امتحانی شدم درست مث همیشه اما این بار مثل مدرسه فرجه نیس و امتحانا پشت سر همن:/

میان ترم بخاطر استرس زیاد از ٦نمره٤/٥ شدم:((

حالا اگه کامل هم بشم باز نمره نهاییم کمه:/ فک کن سه تا درس برای خراب کردن وجود داشته باشه:| عایا خیلی تاثیر وحشتناکی میزاره؟؟؟

اه خدای من :||| تا دقایقی قبل ب فکر کنکور ندادن بودم هنوزم هستم اما با این وضع بنظرم باید کنکور بدم

دولتی قبول شم لاقل افتادم پول واحد ندم همش:)))))


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۷
هانا

دلم براتون خیلی تنگ شده دوستای خوبم

این مدت نه اینکه وبمو ب حال خودش رها کنما نه !! همیشه میمودم پنل رو باز میکردم که بنویسم اما نمیشد ! حتی نتونستم ب وب خیلیااا(تقریبا همه ) سربزنم

همیشه ذهنم خالی میشد از هر کلمه ای از هر خاطره ای!!!!!

تجربه ها و خاطرات ترم اولم ووهمه ش خیلی نامرتب تو ذهنم قاطی پاتی ن :|

روزای خوب خاطره میشن وروزای بد هم تجربه:) هر چند تلخ! (خواستم فلسفی گفته باشم:دییی)

تمام مدت سعی کردم بدون فکر ب کنکور از لحظاتم لذت ببرم اما با نزدیک شدن به اواخر اذر وحالا دی ماه دلهره هم بیشتر شده 

سردرگمی هام برگشتن ...

حالا تعریف میکنم بعد از امتحاناتم :) 


فقط خواستم بیام سلام و احوال پرسیتون:) کللیییی دلم براتون تنگ شده.. 


شما در چه حالین؟؟ :)

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۷ ، ۱۰:۵۵
هانا