مطمئنم ی چیزایی میدونید 😅منم خودم دارم هنوز یادمیگیرم
الگو ها و یا طرحواره هایی که تو ناخوداگاهتون شکل گرفته وحشتناک تو کم و کیف روابطتتون( نه فقط روابط عاشقانه هر نوع رابطه ای)تاثیر میذارن ...!!!!!
مثلا یه مثال بگم کسی که مثلا طرحوارهA داره ، ناخوداگاه ش اونو در مسیری میزاره که باز روابطش شبیه سازی بشن درست مثل روابط کودکیش با والدینش چون ذهن جاهای اشنا رو دوس داره وامن میدونه اونا رو چون تو اون الگو بقاش تامین شده ( حتی اگه بد بوده و بهش اسیب زده یجورایی) ی بچه رو درنظر بگیرید که مامانش کتکش میزنه اما اون بازم ب سمت مادرش میره چون با وجود اون تنبیه کنارش حس امنیت داره میدونه اگه کنارش باشه بقاش تامینه(غریزه)
من این روزا شدیدا مایلم پیدا کنم الگوهامو:/ هر چی میشه شک ندارم کار اونه :/ شک ندارم
گاهی دیگه ب جای دلخوری از بقیه از خودم دلخور میشم که عه باز این چه گوهی بود شت زد ب روابطم یا باعث شد سردرگم بشم
ینی دنبال علت تو خودت میگردم و خب گس وات ؟ این جلسات اینده ازمون طرحواره رو یادمون میدن و میتونم از خودم ی سنجش ب عمل بیارم و بفهمم قضیه رو 🤩
رنج اما بنظرم دنباله خود اگاهیه :)
. یعنی خوداگاهی بیشتر( اوردن امن ناخوداگاه ب سطح خوداگاه) چقد میتونه بیشتر روان رنجورمون کنه؟ هر چند همه ما درجاتی از روان رنجوری رو داریم
+این روزا یکم خسته م نیاز ب فرجه بین دو ترم دارم ولی امتحانا افتادن بهمن ماه 😓 ترم سنگینی بود برام.
++دیروز که میرقصیدم که کمی مودمو ببرم بالا همش ی ندایی از درونم میگفت هه من که میدونم تو داری از فکر مشغولیات فرار میکنی من که میدونم تو الان خوشحال نیستی:/ اما خب توجه نکردم و بعد کمی رقص رفتم که جان ویک ٢ رو ببینم