بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

من گفتم زبانم خوبه ولی نه در این حد که:/ :))) خیلییی تیپیکال تر!!! -_-

متن تخصصی اخه ... دیده بودم اینجام بچه ها داشتن، چطور تونستید از پسش بربیاید 😨

خب بله ترجمه که شود اسان شود ولی سر همین ترجمه ٦صفه اول پدرم درومد😭

همش ارزو میکنم کاشششش یه ایلتسی بودم😑😪

دوس دارم ی ورد بخونم و زبانم فول شه🤧🤧

برم که کلی کار دارم 😕صب بخاطر ومپایر ب هیچی نرسیدم این فصل ٥ رو تموم کنم دیگه نمیبینم فعلا قولل🥴

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۸ ، ۱۵:۳۰
هانا

ببین؟؟ ینی میشه واقعا ؟؟ ببین من اینقدر خوشحالم میترسم واقعا:/ ی جور احمقانه ای خوشحالم 

مثل ی پرنده ای که اولین باره داره پرواز میکنه 

من همچین پروازم نکردم اکچلی:))) ولی خووو این برا من زیاد بود-__- ولی واقعیته!! 

امروز بعد از کلاس صب برگشتیم خوابگا و ماکارونی اذین پزی خوردیم و دور هم گفتیم و خندیدیم

وقت حاضر شدن برخلاف همیشه دوس داشتم ارایش کنم:/ ارایش ملیحی هم کردیم و خلاصه:')))

یدونه کلاس بعد از ظهرمونم تشکیل نشد.. 

نیم ساعتی موندیم هوا خنک تر شه بعدش رفتیم بیرون و جلو در ورددی دولیوان شربت بهارنارنج با زعفران نذری بالا کشیدم (نذری دوست دارم😅) و راه افتادیم سمت مقصد 

حالا ٥نفر سوار ی پراید شدیم بریم تا مرکز شهر😂😂وای خدا اصن حواسم نبود مجوریم چار نفری پشت بشینیم 

اینققدررر ما خندیدیم حد نداشت اصن مگه بند میومد😅😁 وقت پیاده شدن از راننده تشکر و خدافظی کردیم پقی زد زیر خنده و گفت خواهش😂😂فک کنم بزور خودش نگه داشته بود:))

بعد رفتیم سمت کتاب فروشی که کتابارو بخریم یکیشون کلا خارجیه و رفرنس-__- من با وجود اینکه زبانم خوبه تا دیدم همه ش خارجیه(فک کردم همش نیس!) قالب تهی کردم:/  ولی ذوق هم کردم چه قراره باسواد باشیم 

باکلاسه:دی :)))  استادشم باکلاسه اخهههه دوس دارم بغلش کنم

از کتاب فروشی بیرون اومدیم رفیتم پارک همون نزدیکیا رو چمنا نشستیم و پوی تازه چمنا و خنکی هوا دلتو میبرد 

اونم کنار دوستای عزیزت:)

برا مصاحبه تو پارک بودن از ما خواستن نرفتیم ظاهرا اماده بودیم ولی حرفامون جمع نبود!! من دوس داشتم مصاحبه بدم😂😐ولی خب امادگی نداشتم یهو

راه افتادیم سمت بازار و من شونه ای خریدم😁 شونه م خونه جا موند:/ همیشه باید ی قلم جا بمونه اصن نمیشه-_-

و قسمت خوشمزه ی ماجرا خریدن فلافل بوود:)) منو تیبا اوردمی خوابگا بخوریم ب ا شام 

اومدنی صورت وپاهامو شستم کمی استراحت کردم بعد صداش زدیم بریم حیاط فلاف بزنیم خیلییییی چسبید خییییلی 

بعدشم چایی بیسکویت دور هم با اذین و شکو و مهرنوش و تیبا و رکسانا (این ٧٩ه خیلییی نااز و گوگولیه  خیلییی ینی ببین من خیلی ازش خوشم اومده کلا قیافه نمکی و دخترونه ای داره با صدای کوشولو:))) )

الانم هوا سرد شد اومدم اتاقم ..سرماییم!!

واقعا بهم خوش گذشت

با مامان حرف میزدم علی رغم اینکه نباید همه چیو مو ب مو گفت دوس داشتم بکم و بدونه چقددددرررر خوشحالمو و بهم خوش میگذره 

چقدر این مال خودت بودنِ خوبه:) 

دلم براشون تنگ میشه (خونوادم) ولی خب اینجارم خیلی دوس دارم❤️❤️

خیلی خوبه واقعا

همه چی خوبه خداروشکر 

و من خیلی خوشحالم :) ازاد و شاد:)

++یه نکته مهم : من از شغل معملی بدم میاد ! تااامااام. 

الانم برم بخوابم کم کم که کلی خسته م :) ایشالا همیشه اینطوری خسته شم

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۲۲:۳۴
هانا

امروز :))) 

وای خدای من ب قول نمیدونم کی (!؟) سه جون ب جونام اضافه شد ❤️❤️❤️

بی نظیر بود امروز 

باوجود روز اولی بودن کلاسارو با عشق رفتم باااعشششق! دوس داشتم استاد سارو رو هم بغللل کنممم وای که چه خوبه

و ب زودی هم میخوام جلساتی هم باهاش برم منتها مطبش خیلییی از خوابگا و اینا دوره

استاد مهردادی هم خیلی باسوواااد :) کلا خوبه همه چی، عالی❤️❤️❤️❤️

+حس میکنم رابطه منو روژا روز ب روز بهتر شه :) داره بزرگ تر میشه و راحت تر باهم حرفامونو میزنیم:)))

خوبه واقعا وبیشتر دلم براش تنگ میشه :))

از بودن با بچه ها سیر نمیشم فقط دوس دارم زل بزنم بهشون و نگاشون کنم:) اینقدر دلتنگیم😄❤️

++قراره ی کلاس زبانی بیابم و برم و همچنین یه باشگاه😎😁 ینی انجام میشن؟؟ 

حس مثبت،انرژی مثبت :))

امید ب اینده فرااااوااااان هووووو :))) فک کنم از صب علی اطلوع بیدار بودم تا ٧هم کلاس بودم اما هنوز سر حالم😋

خدایا برا همه حس خوب بفرست شکرت😍

چقد من روانشناسیو دوس دارم اخه🤗

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۲۲:۰۴
هانا

بعد از اهنگای نازنینم نوبت حرکت بعدی بود:)) بعله ! خرید*_*

ی سری چیزا همیشه دوس داشتم بخرمشون رو یافتم 

دوتا جوراب خوشگل خریدم:))) کی فکرشو میکرد یروز من عاشق جوراب بشم (از قسمت شستنشون بدم میاد😂)

یه کیف زرد خوشگل دیدم اما نمیدونم چرا مغازه بسته بود:((( همون مونده با کفش و مانتو:/ 

چرا واقعا خرید اینقدر حالو جا میاره!!!!!

+ی سر هم رفتم لیزر:دی پوستم حساسه دیگه گفتم بزار راه بهترو امتحان کنم 

• روز ب روز از دیدن دوستام هیجان زده تر میشم از باهم بودنمون(دیشب داشتیم حرف میزدیم گفتیم اینجا هیمیایم سفره دلمونو پهن میکنیم:)) منم پریدم اسم گروهو از منطقه ازاد که ازاد بودیم توش:دی ب سفره خونه مبدل کردم😂)

بی مزه هم خودتونید البته:/  امیدوارم تا اخر دوستای جون جونی باقی بمونیم:) 

+هزینه خوابگاه خیلی گروه شده :|| این عدالت نیس:/

ایشالا سال دیگه با دوستام خونه میگیریم..

 

 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۸ ، ۱۳:۵۶
هانا

دارم اینو هرروز بخودم یاداوری میکنم بلکه از رفتن کسی نرنجم :)

" کجایی؟؟؟"

طی یک تصمیم انتحاری تصمیم گرفتم دوباره مثل قبل بشم همون هانایی که از اهنگای غمگین فراری بود 

حالام با کلی اهنگ شاد ب خودم حال اساسی دادم و عملا سعی در شستن گندکاری رضا بهرام دارم 

هر چند فوقالعاده س و دوس دارم صداشو اما خب حالم مهمتره اما قطعا کنسرتشو خواهم رفت

 

+کتابی دارم میخونم درباره زبان بدن، واقعا عالیه:) از اون کتاباییه که منو میکشه سمت خودش :)  

++کتاب خودت باش دختر همراه خجالت نکش دختر از ریچل رو خریدم و اولی حدود چند فصل؟؟ ممم ٩فصلش مونده راستش خیلی از فصلاش برام تکراری بوده تا اینجا ی سری حرفایی که همیشه شنیدم و خوندم ! انتظار چیز بیشتری ازش داشتم !!!! امیدوارم خجالت نکش دخترش بهتر باشه حسم میگه بهتره😑❤️

+این روزا مصمم برای یادگیری بهتر زبان! لغات جدیدو از نرم افزار زبان میخونم(نوتیفش کردم)

امیدوارم واقعا بشه ی روز بتونم زندگی رو خارج از اینجا تجربه کنم ...(مسافرتیش نه)

این رویاییه که یخورده منو میترسونه پس شاید واقعا بزرگه هوم؟!

امیدوارم ب قدر کافی برای رویاهایی که توی سرمه تلاش کنم و کائناتم با من همسو باشن:)

 

+راستی :)  صب همه مدرسه بودن و من از تنهاییم لذت بردم و ومپایرمو دیدم:))) 

ارامشی ب خونه حاکم بود ..گاهی حس میکنم جو خونه ارامش نداره (خصوصا مامان خیلی حساسه و گیر میده 

باباهم پشت بندش ) ینی هر مسئله کوچیکی رو بزرگ میکنن-__- سرش حرص میخورن و عصبانی میشن حتی!

 

 

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۰
هانا