بلاخره فرا رسید (نفسی از سر اسودگی میکشد)
خفتگان را چ خبر از غمِ شب بیداران؟
اینو گذاشته بودم برای شب کنکور اما امشب مطمئنم زود خوابم میبره ..امیدوارم:)
یادمه سال اول کنکورم یه عااالمه گوسفند شمردم اما خوابم نبرد همه چی شمردم حتی ستاره اما دریغ ...
کنکور مثل شکلات تلخ میمونه سال اول تلخیش (درصدش)کمه مهم نیست ..سال دوم تلخیش وحشتناک بود ...اما امسال به اون تلخی عادت کردم وسعی کردم دوسش داشته باشم و شاد باشم همین :) و تقریبا موفق هم شدم ! نتیجه میگیریم سال سوم کنکور دادن یخورده اوضاع بهتره ..عادی میشه :دی
اما دیگه بسه ناموسن :|
سخته بخوام از عصری دیگه نخونم ..من به دیقه 90خیلی معتقدم :دی
ظهرم یه خورده پیاده روی برم و اینا
این اخرین کنکور نوشتم خواهد بود ..اخررریششش ..انشالا...
خدا جون دست توی دست و تو میذارم و میرم سراغ کنکور و مطمئنم موفق میشم
پیشاپیش ممنون که دعا میکنید
انتشار چند ساعت بعد... :)
++بعدا نوشت : رفتم محل کار دختر عمو به هنر جو هاش نگاه میکردم وخلاصه حال وهوای تابستون بود ومن هنوووز باورم نمیشه دیگه تموم شد ولازم نیست درس بخونم :)) معلم زبانم هم گفت بسه دیگه هنوز کتاب دسته گفتم نه بابا اینو اوردم رفع اشکال :)) لعنتی وقتی داشت توضیحشون میداد گفتم اسگل تو که اینارو بلد بودی چطور مشکلشون داشتی به این اسونی:||| احساس میکنم ابروم رفت البته خودش گفت بلده اما میپرسه :دی
ینی میشه رتبه ام نزدیکای هزار بیاد؟؟ اَی خِـدااااااا امیدوارم رویا پردازی نباشه البته به دو سه هزارم قانعم 5هزارم خوبه! :| تا صبح نره بالا تر صلوات:| ولی خب اون هزار اینا اگه بشه دندون:دی نشدم اصراری ندارم چون خیلیااا بهتر از من خوندن و کتابا وتستا رو قورت دادن!!!!! نشد میزارم پای حکمت خدا