بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

اختتامیه این ترمم با قطعی نتم درست قبل از اتمام وقت ازمونم زده شد 

ب فجیع ترین وضع ممکن در انتظار افتادنم ب ناعادلانه و بدشانس ترین وضع ممکن

بهش پیام دادم میگه پیگیری میکنه وامیدوارم یا قبولم کنه یا دوباره امتحان بگیره یا ثبت شده باشه ...

فلا که من برام زده صفر:(

و اینکه قبل امتحان حالم خوب بود :/ رید بهم ! همین مونده یه تریلی از روم رد شه قشنگ تراژدیم تکمیل شع

میخام نارحات نباشمو ب تخمم بگیرم که دنیا ارزش نداره برا دوواحد غصه بخورد خودم بدم ولی از فکر زمانی که دوباره باید براش درجا بزنم و عقب بمونم از واحدای دیگه ناراحت میشم پول واحدشم به کنار!!! 

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۱
هانا

بعضی وقت‌ها احساس میکنم که هیچ چیز معنی ندارد. 

در سیاره‌ای که میلیون‌ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می‌رود، ما در میان غم زاده شده‌ایم؛ 

بزرگ می‌شویم، تلاش و تقلا می‌کنیم، بیمار می‌شویم، رنج می‌بریم، سبب رنج دیگران می‌شویم، گریه و مویه می‌کنیم، می‌میریم، دیگران هم می‌میرند، و موجودات دیگری به دنیا می‌آیند تا این کمدی بی‌معنی را از سر گیرند.

______________________________

ما در زمینی قابل اشتعال زندگی می‌کنیم ‎همیشه آتش هست. 

همیشه خانه‌ها از دست می‌روند و زندگی‌ها گم می‌شوند. 

ولی هیچکس چمدانش را نمی‌بندد و به چراگاهی امن‌تر نمی‌رود. 

فقط اشک‌شان را پاک می‌کنند و مردگان‌شان را دفن می‌کنند و بچه‌های بیشتر می‌آورند و پایشان را در زمین محکم‌تر می‌کنند

:جز از کل
 

 

+هر روز مطمین تر میشم نخوام یه موجود دیگه رو ب این دنیا اضافه کنم و یه بچه بی سرپرستو خوشبحت کنم اگه بتونم و لیاقتشو داشته باشم 

اما این هورمونا و غریزه لعنتی یه بچه رو میخان با ژن های خودم

که وقتی میبینمش خودمو ببینم تو وجودش توی چشاش توی خندش که مطمئن شم من میمونم ..نیاز مسخره ما انسان ها به جاودانگی 

لعنت بهش 

 

چرا در تعادل با جهانم نیستم؟ :(

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۳
هانا

وقتی یه دختری از فامیل ازدواج میکنه بقیه زوم میکنن رو من بدبخت 

بابا من نمیخام ازدواج کنم فعلا 

مامانم که راه ب راه میگه بخودت نمیرسی چرا :/ 

بخدا من هدفم رو انتخاب کردم:/ راهم رو انتخاب کردم و توی این راه فعلا جایی برای یک همراه ندارم 

حتی تصور ازدواج کردن برام وحشتناکه ..تصور محدودیت...از دست دادن بخش زیادی از زمانم ..ناسازگاری ...

 و حقیقتا من ادم مدرنی میخوام که پیشرفت من خوشحالش کنه (و من برای اون متقابلا)که دلش بخواد من کاریو بکنم که خوشحالم باهاش نه بهم تحمیل کنه میخوام افکارش مث من باشه 

من نمیخوام زن یه ادمی بشم که مغزشو موریانه خورده و ادم سنتی هست و خونه داری و مادر شدنو نهایت سعادت زن میدونه  ، دلم میخواد کسی باشه که باهم اگه شده حتی یه گووشه از دنیارو بگردیم ..باهم رشد کنیم ووو 

نمیخوام خودمو تو چاهی بندازم که کابوسم بوده تمام عمر .. 

واقعا این همه اصرار برای تاهل رو نمیفهمم 

مجرد بودنم یه سبک زندگیه دیگه ! و مگه من همش چند سالمه:/ 

درسته انکار نمیکنم نیاز به داشتن یه یار درست درمونو!! که همونم ندارم خخخ اما ازدواج هم فعلا نه .. یا من خیلی سخت گرفتم یا ملت اسون ازدواج میکنن!!! واقعا یه دختر ١٨-٢٠ ساله چی میدونه از زندگی!!!! 

من خودم هنوز هیچی نمیدونم:|

+فکر نمیکردم یه روزی تو زندگیم بیاد که اینقدر نیاز به پول بیشتر پیدا کنم:)))) پولی که مال خودمه ! از کار خودم.. 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۳۲
هانا

بعضی وقتا از این دنیا بدم میاد 

چقدر بی عدالتی اخه 

چقدر سقف ارزوها متفاوته 

چقدرررر دل ازرده میشم میبینم از نداری، خیلیا ارزوهای کوچیکی دارن که داشته های ماس...

خدایا شکرت که لاقل حد متوسطم ممنون برای داشته هام 

 

و اما امروز باز مخم ارور داد چرا دنیا اینقدررر پیچیده س... 

ینی به روزی میاد ما در کنار ادم فضاییا زندگی کنیم؟؟؟ اصن بین ما و اونا صلح خواهد بود؟؟؟ 

اصن ما کی هستیم و حقیق دنیای بعد از مرگ به راستی چیه؟؟؟!!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۷
هانا

من از بچگی از نقاشی روی بدنم خوشم میومد😅

حالام که بزرگتر شدم عاشق تتو ام :/ 

ترقوه "یکی" از جاهایی که کاندید خوبی برای تتو های ظریفه و دوس دارم حتما یه تتو ظریف بزنم  

فعلا گاهی با ماژیک و خودکار خودمو گول میزنم بلکه یه روز واقعی شه🤤💫✨

+خانواده بشدت مخالف:))) در حد حرفشو نزن و جنازه اینا😂 اما من یروز میزنم بدن خودمه:))) 

روی مچ دست ..انگشت .. کتف... مهره های پشت گردن.. خیلی قشنگه 😍

بنظرم تتو یکی از سکسی ترین هاس:))) 

مرد و زن هم نداره خیلی خوبه ( البته هر چیزی اندازه ای داره و زیاده رویش اصلا جذاب نی!! درواقع دفتر نقاشی که نی بنظر من مثل یه چیز تزیینیه، تصور کنید کسی توی استفاده از جواهرات زیاده روی کنه.. چقد خزه نه:/ ؟! اینم همونه )

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۵۱
هانا

تراپی و روان درمانی حتما برای این نیست که شما مسئله جدیی داشته باشی 

روان درمانی بهت کمک میکنه بیشتر خودتو بشناسی زوایای پنهانتو پیدا کنی 

و درست بهشون واکنش نشون بدی:) 

مثلا همین خود من! امروز فهمیدم من ادم برونگرایی هستم که اصرار دارم درونگرایی کنم😂😅:/ 

و خب شاید بگم اره یه طورایی میدونستم اما حل کردنش رو باید به کمک متخصصش انجام داد

چون همین موضوع شاید به نظر اسون و سطحی و مسخره بیاد، اما داره ازارم میده و خودم بهش هشیار نیستم!

مامور شدم بیشتر درمورد ابراز و کنترل هیجانات تحقیق کنم امتحانشون کنم و راه های موثری که امتحان کردمو باهم بررسی کنیم و الی اخر

 

+من تو این شهر و این کشور در حال حاضر احساس خفگی میکنم

همشفکر میکنم ینی میشه منم یروز برم ؟! اتفاق میفته؟ چه چیزی برام رقم میخوره...نمیدونم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۳
هانا

از زمین و زمان دلگیرم 

از قوانین و سنت بیزارم

از طرز فکر مردم بی زارممم

حتی از فکری که گوشه ذهن من خوابیده و با مطالعه به عقب راندمش هم بیزارم

تمام احساس من تو این خلاصه میشه که من ادم اینجا نیستم 

من اشتباهی م:) 

من اشتباهی م!

از ادمای اطرافمم بدم میاد 

از همشون 

از هر کسی که درست فکر نکنه بدم میاد حتی وقتی اون شخص خودم باشم :( 

 

امشب وجودم پر از گلایه و نفرت و انرژی منفیه 

من حتی امشب از خدا هم متنفرم 

 

+گاهی میگم کاش من یه دختری بودم که هیچی نمیفهمید نه اصن کاش اصن گاو بودم ..توی این ایران یا باید گاو باشی یا پسر ! اینطوری بنظرم بازیو بردی :)  *دختر بودن خیلی درد داره*

 

اگاهی هم درد داره ولی میدونم هنوز اونقدر اگاه نیستم که اگاهی بهم درد نده من هنوز رشد نکردم خیلییی مونده برسم ب پای دایی

وقتی دایی رو میبینم اینقدر حرفاش خوردنیه از خودم بدم میاد که اینهمه اتلاف وقت دارم و مطالعه نمیکنم من علمو جیرینگی میخوام درصورتی که باید وقت گذاشت و هزاران کتاب خوند.. تا بتونی فهمتو بالا ببری 

بتونی حرفی برای گفتن داشته باشی درکت بره بالا از مسائل. 

 

کاش بشه واقعا برای مدتی مرد !

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۳۴
هانا

دنیای عجیب و پیچیده ایه 

بسیااار غیر قابل پیشبینی

امشب حال منو دوستم خوب نبود، رفتم پیشنهاد دادم با بچه ها ویژگی های خوب همو بگیم میگن هر وقت رفیقت حالش بد بود بشین براش از خوبیاش بگو :) خوب نباشه بد نیس 😉شک نکنید ! ما که حس خوبی گرفتیم ..چون یه موقع هایی ادم خوبیای وجودشو کمرنگ میبینه چه بسا خیلی شاین هستن .. اینقدر زوم کردیم رو ضعفامون خوبیامون فراموش میشن 

  

اما نیاز دارم اینارو خانواده م هم بببینن اما عجله ای نی یروز منم میرسم ب جایگاهم و اونجا به همه این سختیا فکر میکنم و به خودم افتخار خواهم کرد ... میبینم خودمو توی محل کارم کنار پنجره رو به روی خیابون ..نسکافه به دست منتظر مراجع بعدی🙂❄️

 

نمیدونم قراره قضیه س و ف چی بشه نمیدونمم من چه کار درستی میتونم انجام بدم که با عقاید خودمم مغایر نباشه ... موندم کاریو بکنم که دلم میگه درسته یا عقلم 

این طور موقع ها من میگم که از عقلت استفاده کن دلتم ببر و خب یکم نیاز ب زمان دارم تا بهترین تصمیمو بگیرم مثل همیشه من ب خودم ایمان دارم که همیشه درستترین هارو انجام دادم حتی به غلط 😁

 

+چرا اینقد ایمان سرور پور خوبه :(((( چرا این بشر اینقدر ارامش تو وجودشه خدا این ادما رو زیاد کنه ❤️✨

من غلام ادمای اگاه و روشنفکرم😂❤️❤️اصن بدجووور جذب ادمای باشعور میشم😂

*کلی حرف دارم بگم اما حتی نمیتونم پیش نویس کنم! این پست یه گوشه ش هم نیست 

حالم با این فصل و کرونا خوب نیس!! من ادم سکون و تو خونه موندن نیستم من تنهایی پژمرده میشم انگار ارتباط اب حیات منه..

و خب ترکیب کرونا و تابستون خیلی بهتر بود برام تا این:/ 

هرچند که حالا فشار مضاعفی از جهت درس هام دارم امااا 

درست میشه اینم میگذره و من پیروز میدان خواهم بود

مثل همیشه :)

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۰۰
هانا

 

مطمئنم ی چیزایی میدونید 😅منم خودم دارم هنوز یادمیگیرم  

الگو ها و یا طرحواره هایی که تو ناخوداگاهتون شکل گرفته وحشتناک تو کم و کیف روابطتتون( نه فقط روابط عاشقانه هر نوع رابطه ای)تاثیر میذارن ...!!!!! 

مثلا یه مثال بگم کسی که مثلا طرحوارهA داره ، ناخوداگاه ش اونو در مسیری میزاره که باز روابطش شبیه سازی بشن درست مثل روابط کودکیش با والدینش چون ذهن جاهای اشنا رو دوس داره وامن میدونه اونا رو چون تو اون الگو بقاش تامین شده ( حتی اگه بد بوده و بهش اسیب زده یجورایی) ی بچه رو درنظر بگیرید که مامانش کتکش میزنه اما اون بازم ب سمت مادرش میره چون با وجود اون تنبیه کنارش حس امنیت داره میدونه اگه کنارش باشه بقاش تامینه(غریزه)

من این روزا شدیدا مایلم پیدا کنم الگوهامو:/ هر چی میشه شک ندارم کار اونه :/ شک ندارم 

گاهی دیگه ب جای دلخوری از بقیه از خودم دلخور میشم که عه باز این چه گوهی بود شت زد ب روابطم یا باعث شد سردرگم بشم

ینی دنبال علت تو خودت میگردم و خب گس وات ؟ این جلسات اینده ازمون طرحواره رو یادمون میدن و میتونم از خودم ی سنجش ب عمل بیارم و بفهمم قضیه رو 🤩 

رنج اما بنظرم دنباله خود اگاهیه :) 

. یعنی خوداگاهی بیشتر( اوردن امن ناخوداگاه ب سطح خوداگاه) چقد میتونه بیشتر روان رنجورمون کنه؟ هر چند همه ما درجاتی از روان رنجوری رو داریم

+این روزا یکم خسته م نیاز ب فرجه بین دو ترم دارم ولی امتحانا افتادن بهمن ماه 😓 ترم سنگینی بود برام.

++دیروز که میرقصیدم که کمی مودمو ببرم بالا همش ی ندایی از درونم میگفت هه من که میدونم تو داری از فکر مشغولیات فرار میکنی من که میدونم تو الان خوشحال نیستی:/  اما خب توجه نکردم و بعد کمی رقص رفتم که جان ویک ٢ رو ببینم

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۰۱:۴۷
هانا

ای هیچ برای هیچ .. ب کجا چنین شتابان؟! 

گاهی اینقدر در راستای خودشناسی بخشهای مختلف وجودیم دچار سردرگمی میشم 

اینقدر فشار درس زیاد میشه 

اینقدر فشار خودم به خودم زیاد میشع 

که دوس دارم بزنم زیر همه چی چمدونمو ببندم بگم گو فاک یور سلف ایم لیوینگ:))) 

بعدش برم ی مزرعه ای تو سویسی جایی🤪😅 اونجا بدوننن هیچ دغدغه ای زندگی کنم 

بدون دغدغه درامد و و درس و موفقیت و...قشنگ ارامش کامل ی کلبه ای باشه من بدون کفش راه برم رو چمنا ..صدای گنجیشکو بلبلا ... بعد ی میز صبونه اووووف ( اهنگ پس زمینه رو لاوند بلو دیلی دیلی از سیندرلا رو تصور کنید)❤️😂 

ولی بعد میگم خو بعدش چی؟راضی خواهی بود؟! 

چیه این انسان!!!! 

چی میخاد؟

 

میگن (فک کنم راسل بود)اگه بهشتم بری بعد مدتی از خودت میپرسی خب که چی!!!😐🤷🏻‍♀️

 

++زمانبندی شخمی زندگیم ی جوریه نمیتونم مرتب کتاب غیر درسی بخونم یا فیلم ببینم 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۹:۰۴
هانا