بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

دغدغه استقلال

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۰۶ ق.ظ

دلم میگیره بعضی وقتا از اینجا بودن و شرایط زندگیو اینده  نامعلوم بعد دلم میخواد سر خانوادم داد بزنم 😂ولی دست اونام نبوده بدبختا ایرانی شدن بهر حال😂
اینکه همه ایندم دست منه و نمیتونم تقصیرو گردن کسی بندازم ازارم میده😂😂😂 البته مقداری از اینده شرایط بازار کاره:/ ولی باز ادم دست خودشه و بازم میترسم جا برای ادم (_ی با ماتحت فراخ)مثل من نباشه :/

میترسم از اینجا موندن 

از منتظر کسی موندن؛  مثل این دخترای دهه های قبل که منتظر ی ناجی(شوهر) بودن که بیاد و زندگی خسته کننده شون رو رنگ بده  ،   من نمیخوام همچین کسی باشم میخوام خودم ب تنهایی موفق باشم وبعد موفقیتمو با کسی دیگه باشم ینی چطور بگم ... میخوام اول بتونم جایی در اجتماع داشته باشم بعد همراه کسی باشم 

کسی که اونم اهل تلاشه و ترقی و بلند پرواز ..!

نمیخوام ... نه دیگه منفی طوری نمینویسم!! مینویسم که چی میخوام بشم:) 

• بعد از اتمام لیسانسم نمیدونم بهترین کار چیه؟:( شرکت توی ازمون استخدامی دولت و تلاش برای اون 

یا نه شرکت در ازمون ارشد ؟! اه خدای من :( 

میدونی چرا سردرگمم ؟ اینکه من قصدم ادامه تحصیل تا مقاطع بالاس شکی نیس ولی یجوری نیس بعد از لیسانس هنوز مستقل نشده باشم :| ؟ یخوووررررده لاقل ! که یه فرقی با الانم داشته باشم :(

من حتی هیچ هنر دیگه ای ندارم که ازش درامدی داشته باشم:/ بنظرم ادمای یه بعدی مثل من بدرد هیچی نمیخورن

:(

بابا این اینستا هم توقع ادمو بالا میبره اینقدر ادمای موفقو میبینی:( اونایی که از اولش مستقل طوری بودن 

همین الانشم زندگی با خانواده واقعا سخته .. اینو واقعا میگم  :/ چه برسه سالهای بعد تر!

من حتی مدتی که تو خونه م (که تمام وقتم هس الان) بیشتر سرم تو کار خودمه واتاقم خونه منه! 

ادم بی محبتی نیستم اما از وابستگی ترسیده و متنفرم 

حس میکنم اگه واقعا عین بلاد کفر از نوجوانی ب فکر یه کار میبودم و خلاصه عین اونا مستقل بار میومدم

خیلی اعتماد بنفس بیشتر وحال بهتری داشتم! 

از این سیستم شوهری بدم میاد !!!!! نه اینکه ازدواج بد باشه ها نه عالیه  ولی از اینکه سعااادتو برای ی دختر در ازدواج میبینن بدم میاد بعد سعی دارم که تحققش نبخشم  این عادت بد منه :/  چون خب منم از تنهایی میترسم!

نمیخوام روزی بیاد که ببینم تنهام با کسی بودن وهمزمان ترقی کردن بسیار هم زیباست:)

اما من انگار میخوام لج کنم و بگم دیدید من تنهایی تونستم:|||| از این اصرار خودم متنفرم

بله ... داشتم میگفتم بخاطر یه سری افکار من از ازدواج میترسم 

بعضی وقتا حتی میگم نکنه اینقدر من مثل بقیه حالا تلاش یا جواب مثبتی ب ازدواج ندارم  یه مشکلی دارم یا کسی فکر کنه من همجنسگرا هستم:||||  این اصن چیز بدی نیست هر کسی ی گرایشی داره !

ولی خو من مردا رو دوس دارم سوتفاهم نشه :))))  

ای بابا ببین من چه افکاری دارم خدایا

بعضی وقتا جای خالی کسیو کنار خودم حس میکنم... جای خالی ی مجوز خوب ومحکم و حامی و ازاد اندیش برای مستقل شدن:/  خسته شدم از این شهر و خونه و گیر دادنای مزخرف خانواده به همه کارام ، ب نوع زندگیم!  

یک من تنبل دنبال ی فرشته نجاته 

و یک من دیگر، خودش میخواد بجنگه اینقدر که حتی اگه خونی ومالی بشه براش مهم نیست

 اما این من میترسه از نشدن:(

شما چطوری فکر میکنید؟؟؟؟؟ 😶😕

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۳۰
هانا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">