بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

اولین مرداد ماه دانشجویی (من برگشتم:) )

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۴ ق.ظ

سلام سلام سلام

این مدت که نبودم فک میکردم خیلی وقته نیومدمو دیگه کلا نیومدم بعد ی روز که اومدم دیدم عه همچین دورم نبوده فلان روزو ثبت کردم بعد دوباره تنبلی گرفتمو و نتونستم بیام تا حالا

ایشالا که حال دل همگی خوبه^_^ خصوصا کنکویامون:*

بعد از کارگاهای کوچیک ١١نفره مون با استاد ص که انصافا جذاب بود و تجربه های جالبی ب ارمغان اورد (بیشتر شبه کارگاه بود)

روزهای خیلی خوش دیگه ای هم داشتیم و الان جزئیات یادم نیس:( و مهمتر از همه سوتی هایی که اکیپمون همیشه میداد 

و منم ازش در امان نبودم:)))

بازی جرئت حقیقتمون و مجبور کردن دوستم برای گل دادن ب اولین کسی که رد میشه و اون شخص ی پسر بود:)))

و بقیمونم که نگم:/ اصن ی وضعی شدااا بیا و ببین :دی

اکیپ فوق العاده باحال و انعطاف پذیری داریم و کلی باهم حال میکنیم نقاط مشترک داریم اما غیر مشترکمونم زیاده 

تلاشامون برا امتحان و گند زدنامون حتی:)) جر وبحث سر اینکه کی بیشتر خونده و خیلی بیشعورتر بوده (همینقدر دبیرستان طور:/) 

چرت و پرت گفتنامون توی گروهمون که هر بار ی اسم بانمک براش میزاریم که معنیشو خودمون میدونیم:)))

اصطلاحات بامزه ای که یادگرفتیم :)) 

خلاصه که خوش میگذره دیگه :) اونقدر که ترم تابستون گرفتیم -_- و هفته اینده امتحان داریم 

ترم تابستونم واقعععااا عااالی بود استاد درس اختصاصیمون بی نظیره . فوقالعاده تو دل برو و باسواد و ....

تو فکرم که چند جلسه باهاش مشاوره برم خودشم میفهمید من چقدرر مشتاق درسشم:)

اخرین نمره ی ترم دوممون همین سه روز پیش اومد و بلاخره الف شدم ..چقدر سر الف شدن این ترم اذیت شدم 

چون ترم قبل الف شده بودم این ترمم انتظار داشتم از خودم اما خب استرس داشتم که نشه چون برام مهم بود بتونم واحد زیاد بردارم و اره خلاصه :) 

و اصلللا برای ب اصطلاح خانواده م نبود که دوس داشتم الف شم :)

خیلی فکرا تو سرم دارم که شاید احمقانه باشن اما خب جز روانشناس کسی نمیتونه کمکم کنه و اگه بشه میخوام ترم بعد برم ...

خلاصه که امیدواری از جیب چپ پیراهنمان کم نشد:) بعله.

 

+اینجا نگفتم نه؟ حسابی زدم تو کار فمنیسم و ی فمنیست حسابی شدم:))) کلی حرف میتونم ازش بزنم:) 

با فمنیستای خفن هم دایرکت داشتم که کلی ب این موضوع افتخار میکنم:/ :دی

++بلاخره تو پیدا کردن دین دارم ب یه ثبات نسبی میرسم (دااارم میرسم) فقط میدونم کلی وقتمو گرفت و میخوام دیگه ادامه ندم فعلا

 

این داستان ادامه دارد...

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۱۸
هانا

نظرات  (۴)

خوش اومدی و کلی دلم برا چراغ خاموش خوندن وبت تنگ بود  D:

اقا داریم از غصه نتایج کنکور دق میکنیم

عزیییییزم فمنیست شدی!

مطمئنم که اونقدر اگاه و باهوش هستی که افراطی جلو نری،هنوز که هنوزه بعد این همه سال نفهمیدم با خودم چند چندم اگر فهمیدی به منم راهنمایی بده♡

موفق باشی

پاسخ:
مرسییی ای شیطون😜😂روشن باشن منورمون کن خخخ
خدا نکنه چه میشه کرد:/ شتریه در خونه هر کی میشینه و از این حرفا😁
فمنیست که بودم (ینی رگه هاشو داشتم:))) ولی خب الان با منطق و مطالعه:)
لطف داری:* من هم گاهی سردرگم میشم اما روی یک سری مسائل یقین دارم:) اما شک و شبهه هنوز هست و از شکلی ب شکل دیگه سیر میکنه:)) قبلا فکر میکردم میتونم از کسی بپرسم اما واقعا تا کسی نخواد و خودش دنبالش نره، دنبال اگاهی و حقیقت بهش نمیرسه!! یکی میگفت معتقد بودن اسون تر از متفکر بودنه :) 
اما چیزی خیلی مهمی که وجود داره اینه که خالی از هر دینی ،همو دوس داشته باشیم و احترام بنهیم:))
انسانیت همه ماجراس;) نکته مهمشم اینه برای تحقیق باید به دیده ی خرد مسائلو بررسی کرد نه دید باورها و اعتقادات انگار که میخوای از صفر شروع کنی:)
اینقدر میشه درموردش حرف زد من باز پر حرفی کردم:)))
موفق باشی خودتم عزیز جان❤️

خوش برگشتی خانم جان:))

پاسخ:
فداتم من مرسی:))
۱۸ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۰ امید شجاعی

خیلی عالیه که اینقدر سرحال و پرانرژی هستی.

امیدوارم همیشه همینطور باشی. 

منتظر ادامه داستانتم هستم D:

پاسخ:
سپاااس:)
انشالا همینطور شما:)
مرسیی ، حتما:)

بَه به هانا خانم (:

همیشه همینقدر سرحال و پرانرژی و اکتیو باشی

پاسخ:
به به ب جونت:)
فدات تو هم همینطووور

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">