بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

Lonely

يكشنبه, ۳ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ب.ظ


کاش یکی میبود ک بی دغدغه میتونستی بهش زنگ بزنی یکی ک بتونی همون حرفایی ک با خودت میزنی رو بهش بگی یا اصن نگفته بهمه حالتو.. یکی از جنس خودت ک درکت کنه ک حالت رو خوب کنه ک بخندوندت ..


-تلفن رو بر میدارم صدای بوق ممتد ش تو گوشم میپیچه ...!


موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۰۳
هانا

نظرات  (۷)

اینستاگرام : iran_mihane_ma


بررسی کنید



۰۸ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۰ یک بلاگر
بعد از کنکورت خوشحال میشم در گروهمون باشی و فعالیت کنی و مطلب بنویسی اگر دوست داشتی
تایید نشه این
پاسخ:
اگه بتونم حتما ممنون:)
۰۷ دی ۹۶ ، ۲۱:۵۳ زندگـــــی را بـه ســـــاز
برای ساختن زندگیت...
هیچگاه نا امید نشو
یه روزی به خودت میای و افتخار میکنی از اینکه ادامه دادی و تسلیم نشدی
یه روزی که با یک موفقیت، زندگی تو تغییر دادی،

فقط یادت باشه...
برای رسیدن به اون روز، باید پشتکار و پایداری نشون بدی
برای رسیدن به اون روز باید ذره بین بشی و کاملا رو هدفت فوکوس کنی
برای رسیدن به اون روز نباید در مقابل مشکلاتی که جلو راهت سبز می شن کم بیاری، چون هیچ مسله ای بدون راه حل نیست

نباید بگی من بدشانسم، سرنوشت من اینه مسیر هدف رو رها کنی،شانس تویی، سرنوشت هم دست خودته
پاسخ:
سپاس^_^
ممنونم ک وقت گذاشتی ایشالا موفق باشی:)
۰۷ دی ۹۶ ، ۲۱:۴۸ باران یعنی تو برگردی

عزیزم

با عشق ساختم

به مهر گفتم

کوچه پاییزی رو

به تنهایی رفتم

خاطرات قدیمی

یکی یکی جا گذاشتم

یاد بودنتو

زیر برگها نهفتم

نم نم بارون بود

دنبال ردت گشتم

بوی طراوت عشق

عطر موهاتو خواستم

در بین شعرهایم

یکی یکی جستم

هوای عاشقی رو

باز با تو یافتم

من این شعرمو

به عشق تو نوشتم

همه قشنگیاتو

تو بیت بیتش نگاشتم
پاسخ:
:) 
۰۷ دی ۹۶ ، ۲۱:۴۷ زندگـــــی را بـه ســـــاز
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم 
در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود 
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند 
در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن 
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود می سازد 
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم 
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند 
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است 
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب 
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید 
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را نیز که میل دارد بخورد 
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است 
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد وکمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود 
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است 
در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست
پاسخ:
خیلی زیبا بود ممنونم عزیزم :) 

۰۳ دی ۹۶ ، ۲۳:۵۴ یک بلاگر
هیچ کس نیست ..
و خیلی هم تلخه
پاسخ:

خیلی... :(

اوهوم کاش 
دقیقا :(
پاسخ:
:( ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">