منِ امروز منِ دیروز منِ فردا
از اون روزی ک برنامه گرفتم تا ب امروز
از خودم راضیم ثانیه ب ثانیه ش حلالم باشه:))
فردا برنامه جدید رو باید ازش بگیرم ...اما خب صبح کلن میپره ایا برم چشم پزشکی ظهر یانه ک باید مشورت کنم!
باورم نمیشه سال ٩٦هم داره تموم میشه از همین الان میتونم حس کنم عید داره میاد این دوسالی ک پشت کنکور بودم بهتر گذر زمان رو درک کردم و فهمیدم واقعا ب همون چشم بهم زدنی هست ک بقیه میگن
نباید ذره ای خسته شد باید اادامه داد ...خستگی ناپذیر تا اخرش خوب تموم شه ،انشاالله:)
کمی احساس شرمندگی دارم از اینکه سال اینده ٢٠ساله میشم و هنوز دانشگاه نرفتم انتخاب خودم بود اما...
حس غریبیه خیلی غریب
خدا همه چی رو بخیر بگذرونه :) و ترس رو از دلمون ببره و بجاش نور امید و شادی رو تو دلمون بکاره 🙏🏻
سالها از این نوشته میگذره و من میامو این مطالبمو میخونم اگه عمری باشه البته...تنها چیزی ک از زندگی میخوام عمر طولانی همراه سلامتی و دل خوش برای پدر مادر و خواهرمه :) و مهمترین خواسته منه هانا مبخوام بگم اگه حتی توی ابنده شغلی ب اون چیزی ک خواستی نرسیدی ناراحت نباش اونم میگذره چیزای خیلی مهمتری تو زندگی هست
منم سعی میکنم از همه لحظاتش استفاده کنم مبادا تو حسرت بخوری هر چند این کنکور ر*ید ب جوونی کردنم شاد و سرزنده بودنم اما درستش میکنم ...هانای ١٩ساله خیلی با هانای ١٥/١٦ساله فرق کرده حتی اوضاع هم فرق کرده دلم براش تنگ شده برای اون دختر محکم و الکی خوشِ و تخس حتی !!!! ک هر هفته جلو تلویزیون تمرین رقص داشت با بازیگر مورد علاقش :)) اما الان از بس ک درس ریخته رو سرِ بدبختم ک فرصتی برای خل و چل بازی پیدا نمیشه اصن :( همه چیز محدود شده و تموم شدنی انگاری راست میگفتن تا ١٨سالگی ورژن رایگان زندگیه ..! و من مهلتم ی سالی میشه که تموم شده
چقد زود بزرگ شدم...
التماس دعا❤️