احوالات (باشگاه،فال..)
شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ ب.ظ
با باشگاه رفتن فعالیت و تابستونم رسما شروع شد:))
فقط اونایی که باشگاه میرن میدونن چه حس خوبی داره :)) یا من اینقد عاشق باشگاهم:/!!
یکی دوروز نیست که رفتم اما همین اول راهی همه رو زیر نظر گذروندم و یخورده فک کردم !! به این نتیجه رسیدم من خیلی خوبم :| هر سال ب همین نتیجه میرسم!!انگران نباشید سقفمون سالمه:)) اما خب الان هدف من فیت نس هس قبلشم باید ٦ کیلو اضافه وزن رو دود کنم بره هوا:) بعد یه ماه و دو هفته که تخمین زدم برای کاهش وزن بعدش برم بدنسازی 😎.
نمیدونی چقد خوشحالم مثل پارسال مجبور نیستم ١٠کیلو کم کنم-__- سخت بود اما الان دستم باز تره خدارو شکر ماه منتهی به کنکور غذا رو رعایت کردم:/
از روز اول باشگاه یه عکس از خودم گرفتم تا با ماه اینده مقایسه کنم ;) خعل خب:)
++چند روز پیشام جواب ازمایش و سونو سالم بود و شک بیخودی داشتم تقصیر این کانال ها و اینترنت با این مطالب پزشکیشون ادم فک میکنه انواع و اقصام امراض رو داره-__- هم خیالم راحت شد هم ناراحت شد://این همه بیا برو:/ شوخی کردم:دی
+++یه موضوعی که این چند روز ذهنمو مشغول کرده شکراب شدن رابطه یکی از پسرای اقوام با زنشه (فقط عقدن)
یادمه روزی که خبر ازدواج پسرشونو شنیدم خیلی خوشحال شدم خیلییی:/ و روز شماری میکردم برم عروسیشون ! چرا؟ به دلیل یک عدد فال !!!
روزی روزگاری خانوم فالگیری بهم گفت همسر ایندت پسر یه حاجیه :| خب اینم پدر مادرش حاجی هستن:/ البت خودشم حاجیِ!! امیدم به اینه که اون زن نگفت خودش حاجیه:/
خلاصه ... و من نفسی ممد حیات بیرون دادم و گفتم اخییششش این نبود چون واقعا این اونی نیس که ..بله خوشم ازش نمیاد:/
حالا باشنیدن خبر مذکور من ناراحت شدم ..فک کنم قراره جدا شن :/
امیدوارم همش توهم باشه -__-
۹۷/۰۴/۱۶