بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام چطوریین؟؟؟

امروز رفتیم سینما برای اولین بار باهم :)) دیگه نموندیدم برای ژن خوک لعنتی ساعتش با ما جور نمیشد نتیجتا زندانی ها رو دیدیم :) بد نبود یخورده هم خندیدیم.

++نکته مهم :رفتم پیش مشاور (استادم) از خودم گفتم و میل مستقل بودنم انتظار داشتم راه حل چیزی بده! ب راحتی گفت نگو همه چیو :)) البته بد اموزی نشه ها :دی 

.........................................................................................

چند روز پیش قرار شد فیلم روانشناسی ببینیم و باهم تحلیل کنیم (مختلطیم)

دوستم اوردن فیلمو ب عهده گفت تا بریم سالن رو پروژکتور ببینیمفیلم دوبله بود امااا بدون سانسور از اون جا که بهو زیر نویس دار میشد دیگه کار از کار گذشته بود و منم هی منتظر بودم خجالتم کشیدم برم پشت میز که ناگهان اتفاق رخ داد و بله همدیگه رو بوسیدن:/ اول سوکتی حکم فرما شد بوسه ادامه پیدا کرد و خندمون گرفته بود و ریز ریز میخندیدیم که من با وجود اینکه جلو دهنمو گرفته بودم پووووو خندم در رفت :)))) و همه خندیدن:))) بعضیا هم کلن از سالن بیرون رفتن  بعدشم تصمیم گرفتیم بخاطر امن نبودن فیلم نبینیمش:دی

خوشم اومد بعدش اصن ب روی خودمون نمی اوردیم و راجب مسائل انجمن حرف زدیم:))) 

تجربه خیلی جالبی بود 


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۱۲
هانا

روزا میگذرن ...عالی ...پر از شادی ...مبارزه ...یادگیری ... 

صمیمی تر شدن ..مشخص شدن اکیپا :))  شوخی های بی مزه و بامزه مون  رستوران رفتنای ٤ روز در هفته مون :))) اکثر رشتورانای نزدیک دانشگاهو امتحان کردیم:))  

اما دلیل خیلی خوشحال کننده و مهمی که باعث شد من امروز بیام و ثبتش کنم(کلی روزمره و اینا بود که امان از تنبلی:/ )

اره... پیدا کردن دوست صمیمی دوران ابتداییم بود🤧🤧🤧🤧❤️❤️❤️

فراموش نمیکنم لحظه ای که وارد اتاق شدم ..منو شناخت خودشو معرفی کرد و پر از بغض شادی بهت و کلی احساس ناب شدم بغل بغل بغل و اشکای مزاحم که نزاشتم مزاحم بشن خیلی :)))  

از هم گفتیم شماره گرفتیم ناهار خوردیم.. و ظهر با دوستام بودم ولی فکرم با اون بود !! راه برگشت تماما توی گذشته سیر میکردم 

کنج ذهنم دنبال خاطرات بیشتری ازش میگشتم و تماااام طول مسیر لبخندم محو نمیشد 

هعییی روزگار ..کی فکرشو میکرد بعد١٠ ساال ببینمششش!!! یقین داشتم نمیبینمش اما انگار واقعا دنیا کوچیکه

وای خدا...

چه بزرگ شدیم ...خانومی شده :) 

کی میگه دوستای دوران ابتدایی یا کلن طول مدرسه خوب نیستن!؟ دانشگاه خوبه:)) دو تااش عزییزه اولی بیشتر 

بخاطر کهنه بودنش؛)

خدایا مرسی از غافلگیری قشنگت 🤩😭😍❤️

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۴۲
هانا