بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام عزیزانم

بلاخره پایان سال نزدیکه خیییلی نزدیک

لحظات اخری اتک ب دست شدمو اتاقو دستمال و جارو کشیدم پتو هارو تکوندم 

خب 

حالا تقریییبا واسه تحویل سال اماده ام 

نتنها اماده م بلکه ارزو میکردم هر چه سریعتر تحویل بدم این سال عن رو

بزارید ی مروری بکنم سال 98 رو تا اونجا که ذهنم یاری میکنهJ

سال تحویل شد دانشگاه رفتم ترم تابستانه برداشتم 

خسته بودم از تو خونه موندن وهر بار مسافرت ی جوری کنسل میشد!!! حالم اصلن خوب نبود از فضای خونه 

و بهتره بگم رابطم با خانوادهاصلن خوب نبود بخاطر مسایلی که فکر میکردم (قطعا) ب من مربوطن مثل اعتقاداتم !

ب دوستی قدیمی پیام دادم که خیلی دلتنگش بودم و نتونستم تحمل کنم واقعا هر چه بادا باد...

دوباره مهر شدو من خوشحال بله من افت روحیه م خونه موندنه 

من میتونم  برای فرار از فضای خونه ساعتها فیلم ببینم و بخوابم فقط 

کاملا معتقدم از بیست سالگی ب بعد ب سختی میشه با خانواده زندگی کرد و خوشا ب حال اونا که از سن کم شروع میکنن ب مستقل بودن و کارشون عار نیس و بعد میتونن جدا زندگی کنن

زندگی مجردی جز ارزو های منه...

خونه ای با سلیقه تو تماما و قوانین تو

تنهایی یخورده وحشتناکه پس چه خوبه این خونه مجردی با دوستات باشه که برای کار و تحصیل اومدین ی شهر دیگه و کیفشو میبرین

کشیدم تو خاکی خخخ

امتحانات ترم عالی بودن و معدلم هر ترم سیر صعودی داره (از اولش الف بودم البته) در واقع دیگه دستم اومده چطور کتابو باید خوند

شروع ترم جدید بسیار برنامه های تفریحی داشتیم اما اینبار کرونا مانع شد و ترسم از اینه بعد از عیدم نشه رفت دانشگاه

مسءله مهمی که خیلی برام مهمه گنجینه علمی که هر سال من باید یادبگیرم وفهم کنم ب قول استادم

چه روانشناسی باشه چه زندگی چه بسا که مربوطن بنابراین سعی دارم هر طور شده کتاب های بیشتری بخونم امسال نمیدونم بگم چطور بود واقعا چون یادم میره بشمارم و خب من علاوه بر کتاب کتابایی رو روی گوشی میخونم وگاهی شده حذفشون کردم 

اما در کل تلاشمو برای خوندن کتاب کردم وراضیم و سیر خوندنم بد نیس میتونه بهترم بشه 

امسال ی چیز مهمو یاد گرفتم اونم اینه که مرگو نزدیک ببینم و این ابدا منو افسرده نکرد بلکه پویا تر شدم چیزای بیهوده وکم اهمیت ناراحتم نمیکنن

وقتی دارم لحظه ایو میگذرونم لذتشو میبرم با عشق ب صورت افراد دور برم نگاه میکنم بیشتر اهنگ گوش میدم خلاصه وقت خدافظی یجوری خدافظی میکنم انگار باره اخره کی میدونه چی میشه ؟

دیگه از مرگ و بعدش نمیترسم چون خدا رو بهتر شناختم و خب کنار گذاشتن ی سری عقاید کمکم کرد که ارامشمو ب دست بیارم خداییش ارامش دارم!!!

برنامه سال جدیدو فکر میکنم حسابی توی دفتری مینویسم و اینجا منتقلش خواهم کرد 

برام بگید شما امسال چه دستاوردی داشتین؟ 

 

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۵
هانا

همیشه دوس داشتم مثل اون دسته ادمایی باشم که خیلی خفن ب نظر میان

جای اونایی برای اروم شدنشون ساز میزنن میخونن و یا نقاشی میکشن!

جای اونایی که عکاسیو حرفه ای کار کردن (یا ی هنریو حرفه ای دنبال کردن) 

جای اونایی که کتابخورن 

جای اونایی که بلدن قلمبه سلمبه حرف بزنن 

جای اونایی که قلمشون وحشتناک عالیه

جای اونایی که سلیقه اشپزیشون حرف نداره

جای اونایی که ب همه کاراشون با برنامه ریزی میرسن

جای اونایی که اون سر دنیا زندگی میکنن

جای اونایی که کل دنیا..یا نه! نصف دنیا رو گشتن

جای اونایی که رابطه شون با خواهر یا برادرشون لطیفه عین برگ گل

جای اونایی که جسارت دارن 

جای اونایی که پژوهش میکنن!!

جای یه معشوقِ عاشق... یعنی عشق من چه طعمی خواهد داشت ؟ چه رنگی است؟

 

و برای رسیدن ب اینا ایا کاری میکنم؟ 

امسال اگه جز بازماتده های ٩٨بودم حتما ی لیست از کارایی که باید بکنم تهیه میکنم کاری که هیچوقت نکردم و حالا بنظرم لازمه 

شاید اینطوری خودمو پیدا کنم

چند سال بود دنبال شناخت خدا و دین بودم حالا میخوام برم دنبال خودشناسی ب هر وسیله ای که هست دوس دارم منو بیشتر بشناسم 

کمتر وقتمو هدر بدم 

 

*مینوشتم ماهی یک بار و پیش نویس میکردم و مدتی هم ننوشتم و نادمم:(

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۲۱
هانا