بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

طرحی از یک زندگی :)

بلندی های بادگیر

ما با هیچ کس اتفاقى آشنا نمیشیم،
حتما دلیلى بوده که مسیرشون با ما تلاقى کنه:)

غرهای کوتاه: @wrote_daily

۱۳۸ مطلب با موضوع «روزانه نوشت» ثبت شده است

من یه مدت طولانی رو روزانه نویسی میکردم (نه هرروز ولی مرتب بود) 

توی وب قبلیم هر بار که میرم از اول میخونم یه چیزاییو ننوشتم والان برای دونستنشون جونم درمیاد بخدا:/ 

همش میپرسم چی شد این شد؟ چرا اینطور شد؟ مثلا یه تیکه مهم از یه پازل 

حالا نه اونقدر مهما ولی خو ندوسنتنش گیجم کرده حس میکنم اگه بود اگاه تر بودم 

خیلیییی عجیببببه خیلییی اما باوجود اینکه بزرگ شدم هنوزم از اون هانای ١٦-١٧ساله میتونم یه چیزایی یاد بگیرم که الان یادم رفتن 

من خیلی برای خود قبلنم احترام قائلم( الان ممکنه بگید نه که ما به خودمون فحش ناموسی  میدیم!😂😂)البته من به خود کنکوریم هنوزم فحش میدم:))))) شوخی میکنم برای اون فقط دلسوزی دارم:) 

 

بله خلاصه میخاستم بگم اگه مینویسی یه جوری بنویس سالهاااا بعد که اومدی سرغش مغزت گره نخوره:/

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۱
هانا

هرگز😎گولتون زدم !!!! اما

دلم میخاد منم توی چنل بنویسم..! 

دلم میخاد 

دلم میخاد 

ادرسو که دارید؟ روی طاقچه سمت چپه:) برش دارید❤️

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۰۲:۳۴
هانا

از گوشه پایین تخت مینویسم😅خسته شدم از همه جای خونه!

اینقدر عینکم رو دوست دارم که دلم نمیخاد لحظه ای ازم جدا باشه.. 

هیچ تصوری از استیگماتیسم دارین؟ خب بزارید من یه دید بهتون بدم :)) 

دید من دیگه با کیفیت٧٢٠ نیست! انگار ٤٨٠ هست😭😭😭 البته فعلا یه ٤٨٠با کیفیته ولی خب میدونید که هیچی ٧٢٠ نمیشه:( واسه همینه من دلم میخاد عینکم همیشه رو چشمم باشه اما خب واقعا خسته کننده س روی بینی:/

+ بله هدیه ٢٢سالگی :))) عوض شدن دیدم به زندگی بود:))) دید٤٨٠ ..هعییی

+ روزهای پایانی٢٢سالگیو دارم به این فکر میکنم که یه نقطه مثبتی تو زندگی امسالم پیدا کنم که بابتش خوشحال و شکر گذار باشم ... مدام دنبال یه دلیلیم که بخوام جشن بگیرم پایان ٢٢ رو، و اغاز کنم ٢٣ سالگیرو ،اما .. پیدا نکردم:( 

نمیخام جشنی بگیرم تعش بخوام واسه خودمون کیک خونگی درست کنم کنار هم بخوریم 

میخام به تنها نقطه مثبتم دل خوش کنم و اونم داشتن پدر مادر و خواهرم کنارمه سلامت..تقریبا!!!(حتی نمیدونم مامان دچار نقرس شده یا از ارتروزشه...) 

 

+ این ترمو به عنوان بیهوده ترین ترم نسبت میدم ،اه خدایا .. چقدر سِر شدم..چقدر درس نمیخونم، هرچقدرم نیمه اخر سال قبلو یه مقداری دوس خوندم اما به چشمم نمیاددد 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۲۷
هانا

سایه سگ سیاه افسردگی... 

هر چقدر ب تولدم نزدیک شم و اون سال رو بیهوده گذرونده باشم درست مث سالهای پشت کنکوریم 

تا خود تولدم حالم بده... 

کاش میشد بخوابم و وقتی همه چی اوکی بود بیدار شم 

خودمو با سریال reign و خواب خفه کردم... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۰۹
هانا

امروز بلاخره دلو زدم دریا رفتم چشم پزشکی

یه مدت بود موقع مطالعه واقعا ازار میدیدم:/ خصوصا که خطاش ریز بود چشام درد میگرفت

بله متوجه شدم که استیگمات شدم:/ 

راستش خیلی تعجب میکنم چطوره که اول کره چشم گرده بعدا ناهموار(همون استیگمات!) میشه چرا واقعا مگه مرض داری؟؟؟ چیکارت کردم اخه:/ 

سه چار سال پیش چک کردم نبود:((

مع الاسف منم به جرگه عینکی ها پیوستم... 

اما فقط برا مطالعه اینا میزنم:/ ندوست🤧😑🤦🏻‍♀️😭

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۴۳
هانا

خدا میدونه چه قد از این هوا لذت میبرم 

چقد خوشحالم لباسای کمتری میپوشم 😂🤘🏼

چقد زیباس این فصل 

دلم برا پشه ها هم تنگ شده بود!

یه شوخی هست جدیدا با فروردین میکنن اینکه سال تموم شد ولی هنوز توی فروردینیم:))) خیلی خوبه کههه چتونه وقتیم زود میگذره میگین زود گذشت:/ 

من عاشق اینم لفتش بده اصن:))) 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۱۵
هانا

خوشحالم اینجارو دارم که هر وقت بخوام بیام کلی وراجی کنم

نوشتن یکی از راه هایی که منو اروم میکنه ذهنمو مرتب میکنه 

انگار که مشکلو حل کرده باشم تاحدودی وقتی حرفای ذهنم رو میارم رو کیبورد بار بزرگی از روی ذهنم بر داشته میشه 

هنوزم ذهن مشغولی دارم بابت تمام جنبه های زندگیم و دلم میخاد تمام صورت مسئله رو پاک کنم حتی 

دلم میخاد تو فضای مجازی تمام اکانتام حالت روح باشن 

در این لحظه دقیقا نمیدونم کدوم یکی از احساساتو دارم؟! خشم ناراحتی محبت شادی چی؟!

قاطی کردم قشنگ:)

+من خیلی بین دل وعقل گیر میکنم و واقعا خسته م از اینکه اینقدر عقلو انتخاب میکنم و منطقی رفتار میکنم 

خسته م خیلی ... هرچند پشیمون نیستم هیچوقت چون منو جاهای درستی برده:)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۲۵
هانا

سلام منو از سال جدید از صفر صفرررر پذیرا باشید 

سال قبلو زیر پتو تحویل دادم و میشه گفت سال رو هم اکثرا خابالو و کسل گذروندم 😂🤪😑

بنابراین امسال خیلی سرحال تر با کمک خواهرم سفره چیدیم شب قبل 

صبح نهارو درست کردم بعدش سفره رو تکمیل کردم..

حالا نوبت خودم بود:))) زلفون رو شونه کشیدم لباس مهمونی و بدلیجات مورد علاقمو پوشیدم [یه لحظه انگار میخاستم برم استقبال نیمه گمشده نداشتم😂] و به استقبال سال جدید رفتم🦋

حس خیلییی خوبی داشتمممم، انگار زندگی جدیدی منتظرم باشع! سال خوبی خواهد بود برای همه ادمای دنیا انشاالا با رفتن کرونا شادیمون تکمیل میشه به امید خدا:) 

از فردا همه چی از صفر شرو میشه سال که صفره اول هفته س اول ماهه ماه اوله😂😂❤️ همه چی محیاس برای  زدن اون حرکتی که همیشه میخاستیم بزنیم نه؟

من قصد دارم اهدافمو ادامه بدم :))))))) 

ورزشمو که بخاطر عمل بینی ادامه ندادم رو از سر بگیرم و کلی واسه خودم کیف کنم 🥳من میمیرم واسه ورزش و ورزشکاران🤣🤣

کتابخوندنم درسی و غیر درسی تا جایی که بتونم 

رشد شخصیم 

و تلاش برای رسیدن به اونچه که میخام 

امیدوارم شما هم دلتون شاد و پر امید وسبززز لبتون خندون جیبتون پر پول و فکرتون به روشنایی افتاب باشه 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۴۲
هانا

گاهی وقتا میام اینجا میرم تو فهرست مطالب و تاریخ روزی که الان توشم رو پیدا میکنم و میرم پستای اون روزا و یا اون ماهو در سال قبلتر میخونم که ببینم چه حالی بودم امروز یا این ماه رو در زمانی دیگه 

و چقد این حس خوب و جذابیه برام!!!

 

++دارم فیلم ترکی میبینم و خوشحالم و دچار عشق دوپامینی شدم و خلاصه الکی خوشم ... عاشق این حسیم که با دیدن سریالا میگیرم.. فراموش کردن زندگی نکبت وار واقعی:/// 

 

++ عنوان داره میگه که من سال قبل به دوستم تو خوابگاه میگفتم که کاش من مثل خدا همه چیو میدونستم هممممههه چیو:)))) بعد هر کی چیزی نمیدونست میگفتن که هانا داند :)))اون شب زده بودم تو فاز دیوونه بازی و مسخرگی ( فرداش امتحان داشتم خب) اما واقعااا دلم میخاد :/ 

*کفر نمیکنم من با خدای خودم شوخیم دارم:دی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۲۳
هانا

اول باز یکم موزیکو ستایش کنم:😁

من خیلی اهنگ دوس دارم ( کانالم میزارم اگه دوس داشتید بشنوید:) اون گوشه ادرسش هست) 

و اگه یه روزی اهنگارو از من بگیرن من میمیرم...:)

دیروز به بابا میگم فلان خوراکی طعمش برام مثل یه موزیک هندی عاشقانه س:)))) میخنده .. به دختر خل وچلش:)))) 

روانی یه اصطلاحیه که تو روانشناسی هست که الان توضیح دقیقش یادم نی😬😑 ولی خب با معنی دیوونه بودن فرق داره ..فک کنم به وقتی میگفتن ادم توی یه چیزی غرق شه و حس کنه بالاس و خیلی متمرکزه روی اون چیز 

و من روانی موزیکای قشنگم خصوصا با مضمون های لطیف عاشقانه با هر زبانی حالا ترجیحا هندی دوس میدارم :))

+ یکم از روتینم بگم صبحا که بیدار میشم میرم اشپزی میکنم بعدش گوشیمو چک میکنم ظهرم با دیدن سریال ترکی تو درخانه ام را بزن ( خیلی میخندم باهاش تا اینجا و خیلی رمانتیکه شت:))) هرچند نودهشتیا طوره اما دوس دارم 😬) میگذرونم تا عصر شام و بعدش زبان میخونم اخر شبم یه قسمت دیگه میبینم :))) 

ینی خب قراره از امشب خودکشی نکنم و تو یه روز سه قسمت دوساعتی نبینم:/ خسته شدم واقعا! 

یه هفته س میخوام خوندن آسیب رو استارت بزنم اما نشده دیگه ناموسا یک ساعت چیه که نتونستم براش خالی کنم :/ باید تا اخر این ماه تمومش میکردم با فشار کم الان باید یک بیشتر بخونم ولی چون عجله ندارم باهمون بی فشاری جلو میبرمش:))) 

هروز میگم فردا دیگه فردا واقعا شروعش میکنم:| 

++مامان خواب دیده خواهرم کنکور شیراز قبول شده و من از خوشحال ی جوری بودم انگار واقعا این اتفاق افتاده 

چون خواهرم فلا کنکور نداره و من دااارررم:))))) اخ چی میشه من از این شهر برم 

اگه یکی از شهرای بزرگ و با امکانات خوب بشه خیلی خوب میشه*_*

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۲۳
هانا