بلاخره بغض لعنتی ترکید
جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۳۴ ب.ظ
امروز داغون بودم و دعوا راه افتاد با خواهرم
از صبح اعصاب نداشتم بهش گفتم که ی وقت دعوا نشه که شد
بعدم اون بغض لعنتی ترکید و شر شر بند نیومد خدارو شکر تو خونه ترکید عاقا هر لحظه گریم شدت گرفت و دلم نخواست بند بیاد بلکه تماما خالی شه و دیگه نیاد ...خصوصا جلو مشاورم اصلن نمیخوام تاریخ تکرار شه از خودم بدم میاد نمیتونم اشکمو کنترل کنم -_-
بابا نذاشت خونه بمونم و کلی اصرار باید بیای ... رفتیم بیرون و بهدش
خرید کردم انواع دمنوش و قهوه :)) گشنم بود،دلم خواست کل فروشگاه رو بیارم حتی شامپو خخخخ وقت گرسنگی خرید ممنوع:/
ایمانم دیدم فدااا ش(اینو وسط برنامه گفتم:)))
این دومورد آخر حالمو خوب کرد الان بهترم ایشالا هفته خوبی پیش و روئه
+ببخشید نمیشه خیلی بیام و کامنت و از این حرفا
۹۷/۰۲/۰۷