گاهی آدم ، کم می آورد ...
خسته می شود و از قوی بودن دست می کشد !
گاهی آدم از تنهایی و بی پناهی اش بغض می کند ،
گوشه ای مچاله می شود ،
زانویِ بی کسی اش را در آغوش می گیرد و دردهایِ چندین ساله اش را از دریچه ی چشمانِ بی پناهش بیرون می ریزد !
کاش میانِ این سکوت و انزوایِ بی رحمانه ، کسی از راه می رسید ...
کسی که تکیه گاه می شد ،
کسی که با لحنی محکم و عاشقانه می گفت ؛
نگران نباش ، "من هستم " !
#نرگس_صرافیان_طوفان
اتفاقات زیادیو پیش نویس کردم اما اتفاقات بعدی مانع انتشار قبلی میشد و شاید دلم نمیخواست خاطرات بد رو بعد از خوشی ها انتشار بزنم ...نمیدونم ! ولی درست مث کسی که مدتیه از همه چی دوره احساس غریبی میکنم ب طرز مزخرفی!!! و حتی خجالتی بی علت دارم:/ ..دیگه پیش نویس نمیکنم !:/
غم، هرگز عقب نمینشیند مگر آن که به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آن که بگریزانی اش، آرام نمیگیرد مگر آن که بیرحمانه سر کوبش کنی ...
چهل نامه کوتاه به همسرم
#نادر_ابراهیمی
کتابی که توی لیستمه
______________________________
در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است،
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم...
.مکتوب
#پائولو_کوئلیو
میذارم تو لیست ..نمیدونم کِی اما میخونمشون
_______________________________
به آرامی شروع به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتاب نخوانی،
اگر لباس رنگی نپوشی ...
#پابلو_نرودا
+++
داشتم کتاب صوتی خاطرات روسپیان سودازده من #گابریل_گارسیا_مارکز رو گوش میدادم خیلی اشنا بود من همش فکر میکنم کتابای زیادی نخوندم :/ اما شاید به این خاطرِ که اکثرا پی دی اف خوندم درست مثل همین کتاب !!! خداروشکر به هرحال ...ولی فک کنم زمان کنکورم خوندمش:دی
هر چقدر هم که در حال زندگى کنم
هر چقدر هم که بیخیالِ آینده باشم
هر چقدر هم که به ازدواج فکر نکنم
کافیست پشتِ ویترینِ مغازه اى کودکانه،
دامنِ دخترانه ى صورتی رنگى به چشمم بخورد
بیخیالِ حال میشوم و نگرانِ آینده!
تا ساعتها در خیالم،
پا به پاى دخترم در خیابانها بازى میکنم
دلم میخواهد بیتابِ برگشتن به منزلى باشم که
میدانم دخترکى براى دیدنم لحظه شمارى میکند
هر چقدر هم بیخیالِ آینده باشم
این دخترِ کوچولوى شیرین زبانِ خیالم،صدایم که میزند تمامِ محاسباتم بهم میریزد!
+اینقد این جوجه ها خوشگل و نازن نتونستم عکسی انتخاب کنم!