آه مرگ دروغه...امان از جدایی
امشب ب اندازه کافی غمگین و افسرده بودم که خبر مرگی رو دیدم که واقعا براش ناراحتم خبر مرگ یک پدر
پدر کسی که احترام زیادی براش قائلم
اتفاقای بد همیشه وقتی میفتن که تو مطمئنی که وقتش نیس ..هنوز نه ..زوده بابا.. :(
مرگ سخته ن بخاطر نابودی، بخاطر جدایی بعدش
بخاطر دوری ش
اوه خدای من ..😢😢😣😣😔😔
تمامم بغض میشه و چنگ میزنه ب گلوم از فکر دیگه نبودن ها
+استرسایی که ی دوره ای میکشی باعث افسردگی توی مرحله بعد میشه..هههه!!
من حالا افسردگی پسا امتحان دارم حالم خیلی خرابه هیییچ کاریم نمیتونم بکنم حتی کتاب خوندن و فیلم دیدن حالمو خوب نکرد..نمیکنه... کاش میشد بدون فکر کردن ب موجودی کارتم (و رضایت پدرمادر) بارو بندیلو ببندم برم سفر و چون نمیشه و راهی ندارم دوس دارم همینجا سر جام اروم و بدون درد و در کمال ارامشی ابدی و رضایت بخش بدنم پودر شه بر هوا...
لاقل ..لاقل برای مدتی😣 غر غر هامم پیش نویس کردم ...
هییی
خدا صبر بهشون بده
برو بیرون یه کشتی بزن حالت بهتر میشه :)